معنی دریایی در روسیه

حل جدول

دریایی‌ در‌ روسیه‌

اختسک


دریایی در روسیه

اختسک، کارا

کارا


دریایی در شمال روسیه

کارا


دریایی در شرق روسیه

اختسک


آبزی دریایی

اره ماهی، اسب دریایی، فک، دلفین، شیر دریایی، ستاره دریایی، شاه ماهی، عروس دریایی

فرهنگ عمید

دریایی

مربوط به دریا،
زندگی‌کننده در دریا: جانور دریایی،

فرهنگ فارسی هوشیار

دریایی

(صفت) منسوب به دریا بحری آبی: اسب دریایی.


لوبیا دریایی

تلک دریایی


نقشه دریایی

در انگلیسی نگاره ی دریایی

لغت نامه دهخدا

روسیه

روسیه. [سی ی َ] (اِخ) نامی است که بر امپراتوری وسیع تزارهااطلاق می شود و آن در اروپا و آسیا از سواحل دریای بالتیک تا سواحل اقیانوس کبیر ممتد بوده است. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). رجوع به روسیه ٔ شوروی شود.

روسیه. [ی َه ْ] (ص مرکب) مخفف روسیاه. کسی که بخاطر کارناروا که مرتکب شده شرمنده است:
گر به پیری دانش بدگوهران افزون شدی
روسیه تر نیستی هر روز ابلیس لعین.
منوچهری.
ای ز خجالت همه شبهای تو
روسیه از روز طربهای تو.
نظامی.
زن چو انگور و طفل بی گنهست
خام سرسبز و پخته روسیهت.
نظامی.
و رجوع به روسیاه شود.


دریایی

دریایی. [دَرْ] (ص نسبی) دریائی. منسوب به دریا. بحری. آبی. که در دریا زیست کند. موجود دریائی. اهل دریا. آنها که غالباً در دریا سفر کنند: چه دامن درّ دریایی بل دراری سمایی... یافته بود. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 300).
چون نیی سباح ونی دریاییی
در میفکن خویش از خودراییی.
مولوی.
مرکب چوبین به خشکی ابتر است
خاص آن دریاییان را رهبر است
این خموشی مرکب چوبین بود
بحریان را خامشی تلقین بود.
مولوی.
چون صدف پروردم اندر سینه در معرفت
تا به جوهر طعنه بر درهای دریایی زدم.
سعدی.
- دریایی گردیدن، راهی دریا شدن. به دریا رفتن. جا به دریا کردن:
چه خونها کرد در دل عاشقان رالعل می گونت
چه کشتیها درین یک قطره خون گردید دریایی.
صائب (از آنندراج).
ز حسن شوخ تو نظاره ٔ تماشائی
سفینه ای است که گردیده است دریایی.
صائب (از آنندراج).
- کره ٔ دریایی، در افسانه ها، اسبی است که به شب از دریا بیرون می آید و به روز به دریا فرومی شود. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به این ترکیب ذیل کره شود.
|| درصفات کشتی و سفینه و دل مستعمل است و مراد از آن سرگشته و مشوش و پریشان است. (آنندراج):
پریشان خاطری چون زلف یار بی وفا دارم
دل دریایی چون کشتی بی ناخدا دارم.
میرنجات (از آنندراج).

دریایی. [دُرْ] (اِخ) قومی که در قرن دوازدهم و یازدهم قبل از میلاد به یونان حمله بردند و با آخنیان خویشاوند بودند ولی مدتی بعد در جنگلهای شمال بالکان سکنی گزیدند و آنان را بیرون راندند و در جنوب تسالی و پلوپونز اقامت کردند و جنوب غربی آسیای صغیر را مستعمره ٔ خود قرار دادند.

معادل ابجد

دریایی در روسیه

720

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری